ریحانهریحانه، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

ریحانه جیگر طلا

ریحانه و ایلیا

سلام عرضم به حضورتون که این روزا جیگر طلای ما در حال مهمون داریه.  ایلیا جون همراه بابایی و مامانیش از مشهد اومدن خونشون. جیگر ما هم چیزهای جدیدی از ایلیا یاد گرفته البته آقا ایلیا هم یه چیزایی از ریحان یاد گرفته . یه وقتایی هم سر عروسکها با هم کل کل می کنن اما زود تموم میشه . جمعه همگی با هم رفتیم دریا . ریحانه هم موقع بازی تو ساحل شن ریخت تو چشم ایلیای بیچاره.   فردا شبش هم رفتیم بازار و پارک. اونجا هم کلی بازی کردن. در کل این روزها بهشون خوش میگذره. هر وقتم که خیلی شیطونی میکنن عمو حسین (بابای ایلیا) واسشون جلسه توجیهی میگذاره و آرومشون میکنه . واقعا یه وقتایی جلسه واجب میشه. دست عمو حسین درد نکنه با این جلسه...
31 ارديبهشت 1391

سرتا پا شرمندم

سلام بر جیگر خاله ، ریحانه خانم جیگر طلا از همین اول بگم، شرمنده که خیلی وقته آپ نکردم. آخه این روزا همش امتحانای میانترم دارم و پایان نامم هم رو سرم هوار شده. در هر صورت شرمنده حالا یه خبر جدید بدم : 2 هفته ست که مامانی شیر رو از جیگر طلا گرفته . البته با هزار دوز و کلک که مثلا مَمَ اووف شده. واسه همینم شصت خوردن خانم خانما به حد لالیگا رسیده و مامانی یه چند روزی رو لاک قرمز به شصتش زد و جیگر هم به خیال اینکه شصتش اووف شده نمیخورد. ( آخه من موندم چرا همه یهو با هم اوووففففففف شدن!!!!!!!!!!!! ) واسه همینم جیگرم دیگه قاطی کرده بود که هر دوتا ازش گرفته شده. خب آخه خانمی با خوردن شصت آرامش میگرفت . حالا دیگه مامانی شصتشو لاک نمی...
25 ارديبهشت 1391
1