ریحانه و ایلیا
سلام عرضم به حضورتون که این روزا جیگر طلای ما در حال مهمون داریه. ایلیا جون همراه بابایی و مامانیش از مشهد اومدن خونشون. جیگر ما هم چیزهای جدیدی از ایلیا یاد گرفته البته آقا ایلیا هم یه چیزایی از ریحان یاد گرفته . یه وقتایی هم سر عروسکها با هم کل کل می کنن اما زود تموم میشه . جمعه همگی با هم رفتیم دریا . ریحانه هم موقع بازی تو ساحل شن ریخت تو چشم ایلیای بیچاره. فردا شبش هم رفتیم بازار و پارک. اونجا هم کلی بازی کردن. در کل این روزها بهشون خوش میگذره. هر وقتم که خیلی شیطونی میکنن عمو حسین (بابای ایلیا) واسشون جلسه توجیهی میگذاره و آرومشون میکنه . واقعا یه وقتایی جلسه واجب میشه. دست عمو حسین درد نکنه با این جلسه...
نویسنده :
خاله مرمر
18:46